آقای کاظمی، مدیر عامل مرکز نوآوری فرهنگی امید، این هفته میهمان ششمین دورهمی دومینو در مرکز نوآوری دانشگاه امام صادق(علیهالسلام) بودند و تجربههای جالب توجه خودرا با عنوان تیم، مغز متفکر استارتاپ بیان کردند؛ در این جلسه به مباحث مربوط به تیم سازی پرداخته شد.
تفاوت تیم و گروه
تیم:
یکسری تقسیم وظایفی انجام شده ولی همه به دنبال یک هدف هستند.
گروه:
هر کسی هدف خود را دنبال می کند و برای یک منفعت جمعی به دور هم جمع شدهاند.
قدم اول تیم سازی: هدف!
هدف تیم سازی باید مشخص باشد. اینکه شما چه هدفی دارید تا بتوانید متناسب با هدف خود افراد مورد نظر را انتخاب کنید. مثلاً برای کسب و کار عمدتاً هدف بلندمدت انتخاب میشود و برای همین اعضای تیم باید برای هدفی بلندمدت به دور هم جمع شوند. اعضای تیم باید در آن هدف با هم مشترک باشند و به نوعی اعضای تیم باید مأموریت مشترکی داشتهباشند. برای مثال شاید یک فردی فیلم میسازد برای فروش، ولی دیگری فیلم میسازد برای گذاشتن یک اثر اجتماعی؛ هر دو در حال فیلمسازی هستند ولی مأموریتهای متفاوتی دارند. بهعبارتی انجام یک کار به معنی داشتن مأموریت یکسان نیست. اعضای تیم باید مأموریت یکسان داشته باشند.
حداقل نفرات تیم دو یا سه نفر است. همه نفرات نباید یک مهارت داشتهباشند، چراکه یک تیم کسب و کار به افراد با تیپ های مختلف نیازمند است.
به نوعی باید در یک تیم افراد مکمل هم باشند. تیمی خلاق که کارها باید مخلوطی از مهارتها و دانش آنها باشد. برای مثال یکی از ویژگی ها ایده پرداز بودن است و دیگر ویژگی توانایی تولید محصول و دیگری بررسی امکان تولید آن. مثلاً یک فردی یک ایده بدهد که فلان محصول را تولید کنیم ولی دیگری بتواند امکان تولید و میزان بازار آن را اندازهگیری کند.
به نوعی در یک تیم کسب و کار بهتر است تولید کننده از فروشنده جدا باشد.
دوگانه های تیم سازی
۱- درون سپاری یا برون سپاری:
اگر بهدنبال برون سپاری بروید، آن فرد دیگر تعهدی به شما ندارد و فقط بهدنبال یک همکاری است و در ضمن هزینه های شما هم بالاتر میرود. بهعلاوه اینکه دانش درونی و تجربه انباشته شده تیم شما نیز از بین میرود.
ابتدا، درون سپاری
در نقطهای که شروع کار است و هسته اصلی در حال شکل گیری است، بهتر است درون سپاری داشتهباشید.
یعنی بهجای استخدام همکار، تیم بسازیم. چراکه مثلاً شما یک پلتفرم دارید؛ خب باید به کرّات ویرایشهایی روی این پلتفرم انجامشود. اگر برونسپاری داشتهباشید، برای هر بار تصحیح این پلتفرم باید هزینه بپردازید. این روند هم آزاردهنده است و هم هزینه بالایی دارد.
۲- هم تیمی، کارمند:
هم تیمی ها در مأموریت مشترکند و ریسک میکنند و در روز اول بهدنبال حقوق نیستند؛ ولی کارمند استخدام میشود که: یک کار مشخصی را انجام دهد، حقوق و مزایای خود را بگیرد و بهدنبال ریسک نیست.
۳- مستعد، حرفهای:
از روز اول سراغ فرد حرفهای برویم یا سراغ فردی برویم که تجربه چندانی ندارد ولی مستعد است و بهدنبال یادگیری؟ این یک دوگانه معروف است.
فرد حرفهای هم توقعات بالایی دارد و هم برای خود کار و کسبی دارد . اگر کار و کسب خود را کنار بگذارد و با شما شروع جدید را داشته باشد و پس از مدتی با شما به مشکل بخورد، کار را رها میکند و تیم را ترک میکند.
فرد مستعد در مقابل تغییرات مقاومت دارد ولی در عین حال سرعت و کیفیت کار را بالاتر می برد.
۴- متمرکز، مقطعی:
مهمترین مسئله یک تیم که موجب از هم پاشیدن آن میشود عدم تمرکز است و این یعنی تمرکز داشتن از اصلی ترین ویژگی های یک تیم نوپای استارتاپی است. و از طرفی اگر یکی تمرکز داشته باشد و دیگری خیر مسئله پیش میآید.
۵- کیفیت و کمیت :
قاعده اصلی برای یک کسب و کار نوپا کیفیت است.
اگر کمیت (تعداد افراد) بالاتر رود: نظرات متفاوت میشود، مکان بزرگتری لازم است و…
ویژگی های یک هم تیمی خوب :
فروتنی:
یعنی فرد متقابلا پذیرش غیر را داشتهباشد و بهنوعی جایگاه خود را تشخیصدهد و نسبت به باقی نقش ها پذیرش داشته باشد. (در مقابل آن آدم پررو است.)
ولعِ کاری:
فرد همواره به دنبال پیدا کردن مشکلات و حل کردن آن ها باشد نه این که نشسته باشد تا یک چیزی پیش بیاید یک کاری انجام شود.
هوشمندی ارتباطی:
فرد بتواند در تعامل با دیگران ظرافتهای انسانی را بکار ببندد. مثلا اگر روزی شما بهدلیل یک مشکل شخصی تمرکز کافی برای کار را ندارید، شما را مورد خطاب و عتاب قرار ندهد ولی یک روزی که از روی تنبلی کاری انجام نمیدهید جور دیگری با شما برخورد کند.
هم تیمی ایده آل کسی است که ترکیبی از این سه را داشته باشد.
نتیجه سایر انتخابها!
- اگر هم تیمی شما فقط فروتن باشد، یک سرباز خوب است و یک کارمند عادی؛ مثلاً یک آبدارچی باید اینگونه باشد.
- اگر هم تیمی شما صرفاً ولع کاری داشتهباشد، فقط کارها را به سرعت پیش میبرد و بهنوعی شبیه کمباین عمل میکند و به ظرافتهای دیگر توجه نمیکند.
- اگر صرفاً هوشمندی در ارتباط داشته باشد، کار را با تعارفات و غیره پیش میبرد، ولی کاری پیش نمیرود.
- اگر فروتن باشد و ولع کاری نیز داشته باشد کار را پیش میبرد ولی کارها را خراب میکند.
مثلاً قرار بوده با یک مجموعه تعامل کنند، اما میرود و میگوید من از فلانی خوشم نیامد و قرارداد نبستم. - اگر فروتن باشد و هوشمندی ارتباطی داشته باشد آدم دوست داشتنی است؛ دوست داشتنی به این معنا که شما با وی به مشکلی بر نمیخورید ولی قدمی جلوتر از وظیفه خود پیش نمیبرد.
بهنوعی به این شخص میتوان گفت وظیفه شناس دوست داشتنی. - اگر فردی هم ولع کاری و هم هوشمندی ارتباطی داشته باشد، همچنان وی را میتوان یک سیاست باز زبردست نامید.
یعنی کار خود را خیلی خوب جلو میبرد ولی پذیرشی از سمت شما ندارد.
دشمن های کار تیمی
۱- اعتماد:
اگر اعتماد از بین برود فضای بده بستان و همکاری کم میشود.
مثلاً فلانی میگوید من اگر این مشکل را با دیگری در میان بگذارم دیگر نمیتوانم کار را پیش ببرم و او مرا کنار میگذارد.
۲- ترس از تعارض:
اگر این مشکل در تیم وجود داشته باشد تیم که با مسئله روبرو شود، اعضای تیم فقط خودخوری میکنند و به هم تذکر نمیدهد و با هم مسائل را در میان نمیگذارند و به طور خلاصه همه «آسه میان و میرند» و هیچ نقدی هم رد و بدل نمیشود. در مقابل آن تیمی است که در آن چالش و بحث درمیان باشد و این درست است.
نه اینکه بگوییم رفاقت ما مهمتر از کار است، خب کار پیش نمیرود.
۳- نبود تعهد:
تیم به مثال یک کشتی است. اگر تعهد نباشد و یکی از اعضا شروع به سوراخ کردن کشتی کند، در مقابل فرد دیگر با بی تعهدی میگوید من که شنا بلدم، پس مشکلی برایم پیش نمی آید؛ ولی این مسئله تیم را با مشکل مواجه میکند.
۴- عدم مسئولیت پذیری:
عدم مسئولیت پذیری، دشمن اصلی کار تیمی است و تیم بدون مسئولیت پذیری تشکیل نمیشود.
۵- بی توجهی به نتیجه:
در فضای کار گروهی نتیجه گروه چندان مهم نیست، ولی در یک تیم نتیجه کار بسیار مهم است. بی توجهی به نتیجه موجب میشود تا استانداردهای کار هر روز و هر روز کمتر شود. مثلاً یک فردی صرفاً برای اینکه یک تجربه استارتاپی داشته باشد میآید و در یک تیم شرکت میکند؛ برای هدف رشد شخصی میآید و توجه به نتیجه کار تیم ندارد. این یکی دیگر از آفات کار تیمی است.
برخی دشمن های دیگر:
- تعارفات بی دلیل
- عدم تمرکز
- حسادت بین اعضا (چه کسی مدیر باشد)
- بدقولی
- فرافکنی (چرا این کار را نکردی، چون فلانی باید این کارو میکرد تا منم بتوانم کارم را پیش ببرم)
فرآیند تیم یابی:
برای این موضوع چیزی مثل یک فرمول ریاضی وجود ندارد ولی یک سری کلیات داریم که با توجه به آن میتوانیم تیم خوبی داشتهباشیم.
اول هدف گذاری
اول باید مشخص کرد که دنبال چه کسی هستید؛ به نوعی این سوال خود نصف جواب است اینکه به دنبال چه کسی هستیم چه هدفی داریم.
استفاده از ارتباطات قبلی
دوم استفاده از شبکههای ارتباطی قبلی مثل هم مدرسهای و هم دانشگاهی و غیره. به هیچ عنوان توصیه نمیشود که هم تیمی را از شیوههای کارمندیابی پیدا کنیم.
توسعه شبکه ارتباطی
برای توسعه شبکه انسانی هم بهتر است حضوری اقدام کنیم. مثلا در نشست و رویدادها شرکت کنیم و افراد هم هدف و هم همفکر خود را بیابیم.
اهمیت بازخورد (feedback)
در کار تیمی حتماً بازخورد دهی و بازخوردگیری را نیز مورد توجه قرار دهیم.
وجود مرزبندی مشخص، فعالیت بدون مرز
حیطه کلی کار را مشخص کنیم ولی به این نکته توجه داشته باشیم که مرگ کار استارتاپی در این است که یکی بگوید من فقط این کار را انجام میدهم و به کار دیگری کاری ندارم.
برخی تعاریف
بنیانگذاران:
افرادی که از همان اول کار اصلی، طراحی و ورود به بازار را دنبال میکردند.
هیئت مدیره:
سیاستگذاری اصلی در کار را هیئت مدیره انجام میدهد و مدیرعامل آن را اجرا میکند.
هیئت مدیره محل باکلاسی است و میتوان از اساتید و افراد سطح بالا در آن بهره برد.
تمام مسئولیت حقوقی شرکت اول با مدیرعامل و بعد با هیئت مدیره است.
مدیرعامل نباید نفر اصلی تیم باشد یا کسی که بیشترین سهام شرکت را دارد. مدیرعامل چهره شرکت است و باید بتواند تعامل خوبی داشته باشد.
هرهفته مقالات جدید و جذابی در سایت مرکز منتشر میشود.
ما را بوکمارک کنید و به ما سر بزنید 🙂

پیاده سازی متن توسط:
محمدمهدی آقامحسنی
خیلی عالی و کاربردی